معنی از آتشکدههای هفتگانه
حل جدول
آذرمهر
هفتگانه
سبعه
از آتشکدههای هفتگانه
آذرنوش
از عجایب هفتگانه
اهرام سهگانه
مجسمه زئوس
از آتشکده هفتگانه
آذر خرداد
از هنرهای هفتگانه
نقاشی
لغت نامه دهخدا
هفتگانه. [هََ ن َ / ن ِ] (ص نسبی) هفت تایی. هرچیز که تعداد آن هفت باشد:
این هفتگانه شمع بر این منظر ای پسر
از کردگارما به سوی ما پیمبرند.
ناصرخسرو.
سلطان در یک روزی آن قلاع هفتگانه بستد و غارت کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی).
سگ به دریای هفتگانه مشوی
که چو شستی پلیدتر باشد.
سعدی.
محال هفتگانه
محال هفتگانه. [م َ ل ِ هََ ن َ] (اِخ) محال سبعه از بلوکات ولایات خمسه ٔ فارس، حد شمالی سیرجان و نی ریز، شرقی رودان احدی و جیرفت کرمان، جنوبی لارستان و غربی داراب گرد؛ دارای هفت قسمت است: فرک، بیونج، خشن آباد، طارم، فارغان، فین و کله گاه. (یادداشت مرحوم دهخدا).
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) آنچه که دارای هفت عددباشد: نجوم هفتگانه ازشمس وقمر وزحل. . . اندرعالم جسمی آثارنداز آن لطایف و اصول که مبدعات اند. ))
واژه پیشنهادی
غول رودس
دیوارچین-چاه بابل-
اهرام ثلاثه مصر
باغهای معلق بابل، فانوس اسکندریه
غول رودس
معادل ابجد
1315